پاپان داستان زندگی مالک برند معروف آجیل و خشکبار؛ 8 نکته درباره جلیل تواضع

به گزارش انجمن گیگابلاگ، خبرنگاران: یکی از برندهای معروف ایرانی در صعنت آجیل و خشکبار، برند تواضع است. برنی مانند سوهان حاج حسین و گز سکه اصفهان که امروز مالک خود را از دست داد.

پاپان داستان زندگی مالک برند معروف آجیل و خشکبار؛ 8 نکته درباره جلیل تواضع

به گزارش انجمن گیگابلاگ به نقل از ایرنا، در این گزارش 8 نکته درباره جلیل تواضع مالک این برند را بخوانید.1. جلیل تواضع (یوسف پور) از پیشکسوتان صنعت آجیل و خشکبار و یکی از کارآفرینان به نام این حوزه در کشور در83 سالگی در گذشت.

2. او در سال 1315 در تبریز و در خانواده ای با 7 فرزند (3 برادر و 3 خواهر) متولد شد. پدر بزرگش یکی از باغداران آن موقع در تبریز بود ولی پدرش به فکر شغلی بود که در آینده بتوان در آن پیشرفت کرد؛ به همین دلیل درسال 1270 در چهار راه شهناز مغازه خشکبار فروشی (که همچنان فعالیت می نماید) را راه اندازی کرد.

3. جلیل تواضع چند سال پیش در مصاحبه ای گفته بود: پدرم نام تواضع را در تبریز برای اولین بار روی مغازه اش گذاشت. پدرم آجیل فروش بود. اما آن موقع مثل الان این اندازه اقلام مختلف و متنوع وجود نداشت. به یاد دارم از وقتی هفت ساله بودم کنار پدرم کار می کردم. برادرهایم هم در مغازه بودند. من پسر دوم خانواده بودم. از چهار سالگی به مکتب می رفتم. درس خواندن را دوست داشتم؛ ولی همواره دیکته و انشایم ضعیف بود. در عوض، حساب و هندسه ام خوب بود.پدرم مرا تشویق به کار کردن می کرد. من تا کلاس چهارم ابتدایی درس خواندم و بعد از آن درس را رها کردم و تمام وقتم را در مغازه پدرم می گذراندم. رفتار با فروشنده و خریدار را در همان زمان که سن و سال زیادی نداشتم، از پدر یاد گرفتم.

4. جلیل تواضع بیش از 75 سال تجربه در فروش آجیل و خشکبار داشت. او بعد از فوت پدر از برادرهایش جدا شد و فروشگاه آجیل و خشکبار خود را در چهارراه آبرسان تبریز راه اندازی کرد ولی بعد به دلیل شرایط خانوادگی به تهران آمد و فروشگاه های تواضع تهران را تاسیس و شهرتی دنیا پیدا کرد. خود او چند سال پیش در مصاحبه با دنیای اقتصاد گفته بود: در واقع تا زمانی که پدرم زنده بود همگی با هم بودیم. بعد از فوت پدرم، هر کدام از ما چهار برادر، به صورت مستقل کارمان را ادامه دادیم. من هم مغازه بزرگی سر چهارراه آبرسان خریدم و کار کردم. تا اینکه دخترم ازدواج کرد و به تهران آمد. دختر اولم بود. به همین دلیل هم همسرم نتوانست دوری از او را طاقت بیاورد. این شد که همسرم با دو فرزند دیگرم راهی تهران شدند؛ ولی من در تبریز تنها ماندم و کار کردم. مدتی این طور گذشت. اما من هم نتوانستم دوری از خانواده ام را تحمل کنم. به همین دلیل منزل تبریز را فروختم و مغازه چهار راه پارک وی را خریدم و کم کم توانستم آن را توسعه بدهم تا جایی که 5 شعبه اصلی در تهران داریم.

6. جلیل تواضع خود درباره آغاز صادرات آجیل و خشکبار گفته بود: توریست های زیادی برای خرید آجیل به مغازه ما می آمدند که بیشتر اروپایی ها و اعراب بودند و همین آمد و رفت خارجی ها به مغازه مان ما را به فکر صادرات انداخت. الان هم به چین، کل اروپا و کشورهای عربی صادرات داریم. یک یا دو سال بعد از آمدن به تهران مشغول به صادرات شدیم. اولین جایی هم که به آنجا صادرات داشتم، عربستان بود، آنها آجیل را خیلی دوست دارند.

7. او درباره اولین صادراتی که انجام داده بود می گوید: از زمانی که به تهران آمدم، یک یا دو سال بعد از آن مشغول به صادرات شدم. اولین جایی هم که به آنجا صادرات داشتم، عربستان بود. آنها آجیل را خیلی دوست دارند. من هم برای بازاریابی آنجا نرفتم. خودشان آمدند و از ما جنس خریدند.

8. جلیل تواضع اما تا روزهای آخر عمر خود پای دخل مغازه ش نشسته بود. او در این باره به روزنامه دنیای اقتصاد گفته بود: هنوز علاقه دارم بیایم سر کار. دوست ندارم در خانه بنشینم. چقدر به در و دیوار خانه نگاه کنم؟ حوصله ام سر می رود. می آیم فروشگاه مردم را می بینم و با آنها گپ می زنم. به سلیقه مشتریان دقت می کنم. برخی از مشتری ها هستند که سال هاست از ما خرید می نمایند. من سلیقه آنها را به خوبی می دانم. این لطف خداست که در 82 سالگی هم می توانم مفید باشم و جوابگوی مشتریان.

منبع: دنیای اقتصاد

منبع: اقتصادنیوز

به "پاپان داستان زندگی مالک برند معروف آجیل و خشکبار؛ 8 نکته درباره جلیل تواضع" امتیاز دهید

امتیاز دهید:

دیدگاه های مرتبط با "پاپان داستان زندگی مالک برند معروف آجیل و خشکبار؛ 8 نکته درباره جلیل تواضع"

* نظرتان را در مورد این مقاله با ما درمیان بگذارید