مدل سرمایه گذاری در عصر پول گران
به گزارش انجمن گیگابلاگ، بازار سهام قبلا شاهد روز های سخت تری هم بوده است، اما در بسیاری از بازار های دارایی به ندرت به یک باره اوضاع توفانی شده است. سرمایه گذاران خود را در دنیای جدیدی یافته اند که به مجموعه قوانین جدیدی احتیاج دارد. اکونومیست نیز سرمقاله این هفته خود را به توضیح شرایط بحرانی بازار های دارایی اختصاص داده است.
به گزارش دنیای اقتصاد، سهام شرکت های پیشرو آمریکایی در شاخص اس اندپی500، در کمترین سطح خود در امسال، تقریبا یک چهارم ارزش خود را از دست داد و بیش از 10 تریلیون دلار ارزش بازار را از بین برد. اوراق قرضه دولتی که مطمئن ترین صورت از اوراق بهادار هستند، به شدت دچار مشکل شده اند؛ خزانه داری بدترین سال خود را از 1949 تجربه می نماید.
در همین حال، قیمت مسکن در همه جا از ونکوور تا سیدنی در حال کاهش است. بیت کوین سقوط نموده است. تحمل چنین ضربه ای در زمانی که سرمایه گذاران به تورم پایین عادت نموده بودند، دشوارتر نیز هست، پس از بحران مالی دنیای 2009-2007، بانک های مرکزی در کوشش برای احیای اقتصاد، نرخ بهره را کاهش دادند.
همان طور که نرخ ها کاهش یافت و پایین ماند، قیمت دارایی ها افزایش پیدا کرد. از پایین ترین سطح ارزشی در 2009 تا اوج خود در سال 2021، ارزش ثبت شده در اس اندپی500 هفت برابر شد. سرمایه گذاران خطرپذیر، چک های بزرگ تری برای هر نوع استارت آپ نوشتند. بازار های خصوصی در سراسر دنیا، سهام شخصی، دارایی های شخصی، زیرساخت ها و وام های خصوصی، چهار برابر شد و به بیش از 10 تریلیون دلار رسید.
تغییر چشمگیر امسال با افزایش نرخ بهره شروع شد. فدرال رزرو با بیشترین سرعتی که فقط در 1980 به چشم می خورد، نسبت به هر زمان دیگری سیاست های انقباضی درپیش گرفته است و سایر بانک های مرکزی دنیا نیز به تبع آن سیاست های تهاجمی را در دستور کار قرار داده اند.
با وجودی که علت اصلی چنین سیاست هایی ظهور مجدد تورم است، در سرتاسر دنیا ثروتمند، قیمت های مصرف نماینده با سریع ترین مقدار رشد سالانه در چهار دهه اخیر در حال افزایش هستند. این دوره از پول گران تر نیازمند تغییر در نحوه رویکرد سرمایه گذاران به بازارهاست. اول آنکه به طور قطع بازده موردانتظار بالاتر خواهد بود.
با کاهش نرخ بهره در سال های صعودی 2010، عایدی آینده به سود سرمایه تبدیل شده بود. نکته منفی قیمت های صعودی، بازده موردانتظار کمتر بوده است.
نکته قابل توجه این است که زیان سرمایه امسال ورق را برمی گرداند: بازده واقعی آینده افزایش یافته است. سال گذشته بازدهی 10 ساله منهای یک درصد یا کمتر بود، اما اکنون حدود 2/ 1 درصد است. هرچند سرمایه گذارانی که این اوراق را در آن دوره نگه داشته اند، متحمل ضرر زیادی بر سرمایه خود شده بودند، اما اکنون سود بیشتر به معنای بازده واقعی بالاتر در آینده است.
بدیهی است که هیچ قانونی مبتنی بر اینکه اگر قیمت دارایی بسیار کاهش یابد، نمی تواند بیشتر از آن نیز سقوط کند، وجود ندارد. در حال حاضر بازار ها در انتظار خبر های فدرال رزرو درباره سرعت افزایش نرخ بهره هستند. رکود مالی احتمالی در آمریکا منظره سود را از بین می برد، ریسک پذیری را کاهش می دهد و قیمت سهام را پایین خواهد کشید.
با این حال، همان طور که وارن بافت زمانی استدلال کرد، سرمایه گذاران آینده نگر باید از کاهش قیمت سهام شادمان شوند. فقط کسانی که قصد فروش در اولین فرصت را دارند از قیمت های بالا راضی هستند.
سرمایه گذاران مضطرب یا فاقد نقدینگی در پایین ترین سطح سهام خود را خواهند فروخت و موجبات پشیمانی خود را فراهم خواهند آورد. کسانی که مهارت، آسودگی خیال و سرمایه بیشتری دارند از بازده موردانتظار بالاتر استفاده نموده و پیشرفت خواهند کرد.
قانون دوم شرایط فعلی، کوتاه مدت شدن افق سرمایه گذاران است. با کاهش ارزش فعلی جریان های عایدیی آینده، نرخ های بهره بالاتر افراد را بی تاب می نماید. این امر ضربه ای موثر به قیمت سهام شرکت های فناوری وارد نموده است که نوید سود های فراوان در آینده ای دور را می دادند. قیمت سهام پنج شرکت بزرگ فناوری موجود در اس اند پی500 که یک پنجم ارزش آن را تشکیل می دهند، در امسال 40 درصد کاهش یافته است.
همان طور که بازار از شرکت های نو دور و به سمت شرکت های قدیمی متمایل می گردد، مدل های تجاری به ظاهر فرسوده، مانند بانکداری اروپایی، جان تازه ای پیدا می نمایند. هرچند که تمامی شرکت های نوپا از تامین مالی محروم نمی شوند، اما مبالغ تامین مالی کوچک تر شده و سهام کمتری به فروش می رسد.
در چنین شرایطی، سرمایه گذاران برای شرکت هایی با هزینه های اولیه سنگین و وعده سود های دور و دراز، صبر کمتری خواهند داشت. با وجود آنکه تسلا تا به امروز موفقیت آمیز بوده است، اما خودروسازان قدیمی دوباره در مرکز توجه قرار گرفته اند.
این شرکت ها می توانند از جریان نقدی سرمایه گذاری های گذشته استفاده نمایند، درحالی که برای شرکت های نوپایی که ارزش سرمایه گذاری دارند، جذب سرمایه سخت تر خواهد بود؛ و در نهایت قانون سوم این است که استراتژی های سرمایه گذاری تغییر خواهد نمود. یکی از رویکرد های رایج از دهه2010، ترکیب سرمایه گذاری با شاخص منفعل در بازار های عمومی با سرمایه گذاری فعال در بازار های خصوصی بود.
این امر باعث شد تا مقادیر زیادی پول به سمت اعتبار خصوصی جریان یابد که در اوج خود بیش از یک تریلیون دلار ارزش داشت. تقریبا یک پنجم از پرتفوی صندوق های بازنشستگی دولتی آمریکا در سهام و دارایی های خصوصی بوده است. معاملات سهام خصوصی حدود 20 درصد از ارزش معاملات را به خود اختصاص داده بودند.
هرچند از سویی این استراتژی آسیب پذیر به نظر می رسید، اما نه آن قسمتی که اکنون صنعت تمایل به نقد آن دارد. از نظر منتقدان، سرمایه گذاری روی شاخص محکوم به شکست است، زیرا شرکت های فناوری از نظر شاخص هایی که براساس ارزش بازار مشخص می شوند، بیش از حد ارزش گذاری می شوند. در نهایت سرمایه گذاری شاخصی از بین نخواهد رفت، چراکه یکی از راه های ساده برای تعداد زیادی از سرمایه گذاران به منظور دستیابی به بازده میانه بازار است.
سرمایه گذاری های خصوصی با کارمزد بالا، از جمله مواردی هستند که مستحق آنالیز موشکافانه تر خواهند بود. در حال حاضر عملکرد دارایی های خصوصی بسیار موردتحسین قرار گرفته است. تخمین زده می گردد صندوق های سرمایه گذاری خصوصی در سطح دنیای، ارزش شرکت هایی را که مالک آن ها هستند را تا 2/ 3 درصد افزایش داده اند، این درحالی است که ارزش شاخص اس اند پی 3/ 22 درصد کاهش یافت.
از آنجایی که دارایی های صندوق های خصوصی معامله نمی شوند، مدیران در خصوص ارزشی که برای آن ها قائل می شوند، اختیارات گسترده ای دارند. آن ها در اعلام کاهش ارزش این دارایی ها بسیار کند هستند، شاید به این علت که قرارداد آن ها براساس ارزش سبد پورتفوی آنهاست، با این حال کاهش ارزش شرکت ها در نهایت حتی در کسب وکار های خصوصی نیز احساس خواهد شد.
با گذشت زمان، سرمایه گذاران دارایی های خصوصی که فکر می کردند از سقوط در بازار های عمومی حفظ شده اند نیز با ضرر روبرو خواهند شد.
منبع: فرارو